حکایت حال
نوشته شده توسط : علیرضا ودیعی

حکایت حالروزی دو  جوان مسافر برای استراحت در کنار جاده توقف کردند. چادری برپا کردند و در آن خوابیدند.

نیمه های شب یکی از آنها بیدار شد و دیگری را هم از خواب بیدار کرد و به او گفت : در آسمان چه می بینی؟

جوان دوم پاسخ داد: ماه وستارها ها را می بینم .

جوان اول گفت: با دیدن آنها چه نتیجه ای می گیری؟

جوان دوم گفت : نتیجه می گیرم که هوا صاف است. نتیجه می گیرم که ما در برابر عظمت جهان بسیار کوچکیم . نتیجه می گیرم که با توجه به مکان زهره در برابر مشتری باید پاییز شروع شده باشد.

جوان اول پس از کمی مکث به دوستش گفت: اولین و مهم ترین نتیجه این است که چادر مارا دزدیده اند!





:: بازدید از این مطلب : 1300
|
امتیاز مطلب : 18
|
تعداد امتیازدهندگان : 7
|
مجموع امتیاز : 7
تاریخ انتشار : چهار شنبه 3 خرداد 1391 | نظرات ()
مطالب مرتبط با این پست
لیست
می توانید دیدگاه خود را بنویسید


نام
آدرس ایمیل
وب سایت/بلاگ
:) :( ;) :D
;)) :X :? :P
:* =(( :O };-
:B /:) =DD :S
-) :-(( :-| :-))
نظر خصوصی

 کد را وارد نمایید:

آپلود عکس دلخواه: